گفت‌وگویی با پادشاه خورشید، قسمت ۱۲ از ۱۲

پس قدر ِزندگی گرانبها و فرصت‌تان اینجا روی زمین را بدانید. استاد روشن‌ضمیر را پیدا کنید، اگر می‌خواهید، او را بیازمایید، یا به درون‌تان بنگرید و سخت به درگاه خدا، به درگاه بودا دعا کنید تا شما را به سوی یک استاد خوب واقعی، استادی حقیقتاً روشن‌ضمیر، هدایت کند و او می‌تواند شما را رستگار کند، چون او فقط به صورت فیزیکی و از طریق دهان، به شما آموزش نمی‌دهد، منظورم از طریق زبان فیزیکی است، بلکه او شما را در درون هم تقویت می‌کند و زبان بهشتی را به شما می‌آموزد. ملودی (بهشتی درونی)، ملودی ابدی که شما را به آرامی به سوی بهشت، ​​بالا خواهد کشید، (ابتدا) یک بهشتی نه خیلی بالا، و در نهایت بهشت ​​بالا. و اگر آن استاد، بزرگ باشد، او برای شما، جهانی خلق کرده است، برای افرادی با فرکانس مشابه شما. اگر بتوانید آنرا بیابید، خیلی خوش‌شانس هستید.

اما امروزه سخت است، چرا که این دوران تقریباً مانند آخرزمان است و اکنون آلودگی بسیاری وجود دارد، نه فقط فیزیکی، بلکه روانی، ذهنی، احساسی، همه‌گونه توهمات، آلودگی‌ها و زهرهایی که واقعاً انسان را خیلی پایین می‌کِشند. بهمین دلیل باوجوداینکه استادان بزرگ هم پایین آمدند، نمی‌توانید بفهمید و باور نمی‌کنید. به همین دلیل است که دنیای ما به شکل کنونی درآمده است. و این همه فاجعه به این دلیل رخ می‌دهد که یا به حرف استاد گوش نمی‌دهید و در این کشتار وحشیانه ‌انسان‌های دیگر در جنگ شرکت می‌کنید، جنگ راه‌ می اندازید، یا شخصا، به صورت انفرادی با برخی افراد میجنگید تا دارایی‌هایشان را تصاحب کنید، اموالشان را بگیرید، یا همسر و فرزندشان را بگیرید، یا فقط برای اینکه آن شخص را بکُشید یا زمین بزنید، فقط بخاطر منیت خودتان یا زهر خودتان، شرارت خودتان.

دنیا بزرگ است، اما هر استادی میتواند فقط شاگردان خیلی کمی در مقایسه با جمعیت جهان، داشته باشد. در هند، میگویند اگر استاد خوش‌شانس باشد، یک شاگرد واقعی خواهد داشت - فقط یک شاگرد واقعی. تصور کنید. من خوش‌شانس هستم که روح‌های زیبا و متشرف‌های واقعا نجیب زیادی دارم، چون آنها از بهشت‌های بالاتر آمده‌اند، فقط برای همکاری با من در این مأموریتِ ترمیم جهان. ما هر کاری از دستمان بربیاید انجام می‌دهیم اما به این معنی نیست که ما به این پایین بیاییم و موفق خواهیم شد. بله، مقداری، به نوعی، اما خود انسان‌ها باید بیدار شوند، باید مشارکت کنند. مثلاً بهترین پزشک دنیا فقط در صورتی می‌تواند شما را درمان کند که دارو را مصرف کنید.

اگر خودتان اجازه ندهید، پزشک نمیتواند شما را مجبور به مصرف دارو یا انجام عمل جراحی کند. در هر کشوری همین‌طور است. حداقل شریک زندگی شما یا سرپرست قانونی یا والدین یا بستگان شما باید ازطرف شما اجازه‌نامه امضا کند. اگر بیهوش باشید، مثلا غش کنید یا چیزی شبیه به این، فقط در آن صورت است که فورا نجات پیدا خواهید کرد، حتی بدون اجازه. آنها کارت شناسایی‌تان را از جیبتان درمی‌آورند و این‌طور کارها، و جراحی انجام میدهند. اگر اضطراری باشد، در آن صورت، مجاز هستند. اما وقتی به هوش باشید، خودتان باید برگه اجازه‌نامه‌تان را امضا کنید، چیزی شبیه به این.

به همین ترتیب، ''قدیس'' پایین می‌آید، سعی می‌کند به شما کمک کند، اما فقط اجازه دارد به آنهایی که مستاصل هستند و دعا می‌کنند، کمک کند، چون او نمی‌تواند از دری به در دیگر برود و بگوید: «آهای، من اینجا یک قدیس هستم. بیایید بیرون، من به شما چیزی یاد می‌دهم و شما را نجات خواهم داد. من شما را رستگار خواهم کرد.» آنها به شما خواهند خندید. و اگر آنها شما را کتک نزنند، یا شما را نکُشند، یا بیرحمانه بیرونتان نکنند، پس خوش‌شانس هستید. تا الان، اغلب استادان خیلی ظالمانه کشته شدند، خیلی خیلی … آه خدای من!

فقط تصور کنید، تصور کنید که 'پسر ِخدا' باشید و وقتی اینجا می‌آیید، آنها شما را آنطور لگد می‌زنند، شما را آنطور کتک می‌زنند و زنده به صلیب میکشند. خدای من! و حتی به آن اصطلاح نماینده خودتان، مثلا پاپ فرانسیس، آشکارا در ملاء عام و در برابر دیدگان تمام جهانیان به شما تهمت میزند. برای رنجی که مجبور بودید متحمل شوید برای نجات بعضی آدم‌ها، بعضی روح‌ها، حتی تعداد زیادی هم نه. و شما باید این همه رنج بکشید. و نماینده‌تان، کلیسای شما، آموزه‌های شما، اعتبار شما را میگیرد و به شما تهمت می‌زند، شما را کافر یا شکست‌خورده خطاب می‌کند، خدای من، هیچ کلمه ای از احترام به شما نمیگوید. تصورش را بکنید؟

و برخی هم می‌خواهند استاد شوند. سَبک من را کپی می‌کنند و فقط حرف‌های بیخود می‌زنند، هیچ قدرت درونی ندارند، هیچی. فکر می‌کنند استادشدن آسان است! آه خدای من! اگر واقعا استاد باشید، آن‌وقت خواهید دانست. هیچ کلمه‌ای برای توصیف تمام درد و رنج و آسیبی که به اعتبار شما وارد می‌شود، وجود ندارد. هر چیزی را که تصور می‌کنید کسی آن را نمی‌خواهد، مجبور خواهید بود آن را به دوش بکشید، بپذیرید، چه بخواهید چه نخواهید.

تمام تاریخ را بخوانید و می‌بینید و که اساتید زیادی نبودند که توانستند زندگی خیلی راحتی داشته باشند. و حتی اگر کشته نشوند یا علنا مورد تهمت قرار نگیرند، زندگی خوبی نخواهند داشت. تا زنده هستند، دچار این و آن مشکل، بیماری، رنج، انواع و اقسام چیزهایی میشوند که بی سر و صدا تحمل میکنند، بخاطر شما، بخاطر رستگاری روح‌ها. با اینحال، اصلا چند نفر را میتوانند جذب کنند؟ مثلاً استادان بزرگ و برجسته در هند، جایی که استاد بودن امن‌تر است، با این حال شاید حداکثر چندصد نفر، هزارنفر، دوهزار نفر را جذب کنند. و از بین آنها، از بین این تعداد، چند نفر شاگرد واقعی هستند؟ خیلی‌ها فقط برای گرفتن برکت آمدند و بعد واقعا به آموزه‌های استاد احترام نمی‌گذارند، نه بطور واقعی. امیدوارم این روزها این کار را بکنند، چون حتی وقت کافی برای توبه‌کردن هم نداریم.

اگر حالا توبه نکنید و واقعا به آموزه‌های استاد گوش ندهید، آنگاه محکوم به فنا خواهید بود. حتی اگر یک استادی هم داشته باشید، امکان دارد به جهنم بروید. اگر کارهایی علیه استاد انجام دهید، با آموزه‌های او مخالفت کنید، در آن صورت به جهنم محکوم خواهید شد. به محض اینکه بمیرید، به جهنم خواهید رفت، چون قانون جهان فیزیکی به هیچ‌کس رحم نمی‌کند. آنها فقط به زندگی و سابقه شما نگاه می‌کنند - بهرحال همه‌چیز مثل یک فیلم ضبط‌ شده است. پس هیچ‌کس نمی‌تواند فرار کند. شما نمی‌توانید آن را انکار کنید چون همه‌چیز ثبت‌ شده است. انگار کسی از هر ثانیه زندگیتان فیلمبرداری میکند. هر نانوثانیه از زندگی شما آنجاست، ثبت ‌شده است. خودتان خواهید دید و خواهید فهمید، «بله، من آن کار را کردم، این کار را کردم.» نمی‌توانید آن را انکار کنید.

این دنیا وحشتناک است. امیدوارم که هیچ‌کدامتان نمانید. اما اگر همه‌چیز را تغییر دهیم، همه‌چیز دوباره سرسبز، زیبا، پربار و فراوان خواهد شد. از زندگی فیزیکی لذت خواهید برد. چرا که نه؟ اگر دوست دارید در این دنیا بمانید، چرا که نه؟ اگر می‌خواهید انسان باقی بمانید، چرا که نه؟ فقط باید در زندگی‌تان بهتر باشید. باید در محیطی زندگی کنید که سالم‌تر باشید، شادتر باشید و هر آنچه آرزو می‌کنید محقق شود. مثل افرادی که در بدن فیزیکی زندگی می‌کنند، اما در ماه یا در خورشید هستند. یا حتی عده‌ای در درون این سیاره زندگی می‌کنند. آنها هم خوب زندگی می‌کنند. عمر طولانی دارند، صدها یا هزاران سال، این امر به این دلیل امکان‌پذیر است چون آنها در چارچوب قانون ِکائنات فیزیکی زندگی می‌کنند.

این خدا نیست که شما را مجازات می‌کند. شما آنرا برای خودتان جذب می‌کنید. اگر زندگی تان خوب است - خودتان جذبش کرده‌اید، یا از اجر ِ باقی مانده در یک زندگی قبلی‌، یا اینکه در این زندگی آدم خوبی هستید. پس ما آنچه که خلق می‌کنیم را جذب می‌کنیم. لطفا این را به‌خاطر داشته باشید. لطفا، همین حالا تغییر مسیر بدهید، همان کسی باشید که آرزو دارید دیگران باشند. کسی باشید که دوست دارید دیگران با شما آن‌گونه رفتار کنند، اینکه با مهربانی و عشق با شما رفتار شود. شما آن‌طور باشید، با مردم با مهربانی، با عشق رفتار کنید. بهشت را ​​آرزو نکنید. بهشت را بسازید، حداقل در ذهنتان، در قلبتان و در خانواده‌تان. با یکدیگر در صلح باشید، همیشه یکدیگر را ببخشید، و همیشه به یاد داشته باشید که خدا را ستایش کنید، دوست داشته باشید، شکر کنید و به درگاه خدا دعا کنید.

وقتی الان می‌گویم «خدا»، می‌تواند بمعنی خدای قادر مطلق به‌تنهایی باشد، یا سه وجود با هم، سه وجود دوباره متحد شده: خداوند، پسر ِخداوند، و تیم کو تو، استاد غایی. آنها سه وجودند، اما یکی هستند. توضیحش سخت است، اما مثل یک خانواده‌ است، قبلا هم به شما گفتم، یک خانواده‌ی ثروتمند که چند تا پسر دارد، یا یک دختر، یک پسر دارند. آنها بیرون می‌روند، کسب و کار خودشان را راه می‌اندازند و پول خودشان را درمی‌آورند، از سرمایه‌ای که پدر و مادرشان به آنها داده‌اند. بواسطه آن، آنها کسب و کار خودشان را ایجاد میکنند و بیشتر و بیشتر، خیلی خیلی بیشتر درآمد کسب می‌کنند. اما شاید روزی پدر، از آنها بخواهد که دوباره با هم جمع شوند، تمام پول را روی‌هم بگذارند تا بتوانند در یک تجارت بزرگتر سرمایه‌گذاری کنند. متوجه حرفم می‌شوید؟ چنین چیزی ممکن است.

پس «قدرتی» که «آنها» میتوانند به سوی «خود» جذب کنند، بعنوان یک «شخص» بطور انفرادی و کسی که مرتبط شده است، مرتبط با جهان فیزیکی، و آنها کارکنان فیزیکی هم دارند، مانند شاگردان و متشرفین خود، آنوقت آن قوی تر است، آنگاه، ارتباط و اتصال با انسان‌ها و موجودات فیزیکی ِاین جهان قوی‌تر و امکان‌پذیرتر است. وگرنه خدا مجبور نبود عیسی مسیح را به اینجا بفرستد تا این‌قدر رنج بکشد، چون این جهان ظالم است. در زمان‌های قدیم، اوضاع حتی بدتر هم بود، هیچ قانونی وجود نداشت. پادشاه، شماره یک بود. اگر حرفی می زدید، می‌مردید. سرتان از بدنتان جدا می‌شد. و اگر حرف دیگری می زدید، صاحب جلال و مقام والا و احترام و انواع و اقسام چیزها می‌شدید.

امروزه، همه کشورها آزاد نیستند و به مذاهب احترام گذاشته نمیشود، اما حداقل برخی قانون دارند و برخی آزادی ِمذهبی و مقرراتی دارند، پس امروزه نفس کشیدن یا اعتقاد داشتن به چیزی، آسان‌تر است. اما همان‌طورکه به شما گفتم، شما آن را در اخبار همه‌جا می‌خوانید، حتی امروزه مردم هنوز در برخی از کشورهای محدود، مسیحیان را آزار و اذیت می‌کنند. شاید در آن کشور تقریبا تماما مسلمان باشد. پس اگر شما به نوعی مسیحی هستید، مراقب باشید. افراد زیادی در کشورهای مختلف کشته می‌شوند. اگر بودایی هستید یا مسلمان یا مسیحی یا معتقد به هر مذهبی دیگری، اما اگر مثل اکثریت مردم ِکشوری که در آن اقامت دارید نیستید، پس مراقب باشید، خیلی مراقب باشید، خیلی ساکت باشید. فقط خودتان به آن اعتقاد داشته باشید. آنرا برای خودتان نگه دارید. آن‌وقت شاید بتوانید زنده بمانید یا زندگی‌تان امن‌تر و راحت‌تر باشد.

برایتان آرزوی موفقیت دارم، همه شما که به یک مکتب، یک سیستم یا خدا یا عیسی مسیح یا بودا اعتقاد دارید. به خوبی از خودتان مراقبت کنید. دعا کنید که کارمای شما در ایمانتان اختلال ایجاد نکند و به شما اجازه زندگی بدهد. و به خدا دعا کنید تا از شما محافظت کند. به "تیم کو تو" دعا کنید تا کمکتان کند. به عیسی مسیح دعا کنید که دوستتان داشته باشد و هدایتتان کند. این "سه" درحال‌حاضر قابل اعتمادترین هستند. این را با اطمینان می‌دانم، این را از درون میدانم. ولی، مسلماً اگر حرفم را باور نکنید، چون سطح شما خیلی متفاوت است، شاید خیلی پایین است، آن‌وقت نمی‌توانم کاری برایتان انجام دهم. فقط دعا می‌کنم که خدا دوستتان داشته باشد، از شما محافظت کند و عیسی مسیح از شما حمایت کند. "تیم کو تو"، استاد غایی هم کمکتان کند و به هر طریق ممکن شما را برکت دهد. آمین.

سپاسگزارم خداوندا. سپاسگزارم حضرت عیسی مسیح. سپاسگزارم استاد غایی "تیم کیو تو". لطفا به انسان‌ها و همه موجودات اینجا کمک کنید، فراتر از اجرشان، فراتر از شایستگی‌شان، چون آنها قربانی هستند. پروردگار عزیز، آنها قربانی‌اند. آنها در این دنیا بسیار آسیب‌پذیر هستند، این دنیایی که هیچ شباهتی به بهشت، جایی که شما هستید ندارد. لطفا رحم کنید. لطفاً، سرور، پروردگارا. متشکرم. باشد که تو هم از فرزندانت شاد باشی و به آنها افتخار کنی، تعدادشان هرچقدر بیشتر بهتر. باشد که آنها سالم و کامل به سوی تو بازگردند، یا شاید حداقل آنها را در بهشتی فراتر از 'سه دنیا' قرار دهی، تا برای همیشه آزاد شوند و آرام آرام یاد بگیرند که والا‌تر، والا‌تر باشند. وجودهایی والاتری باشند در بهشت‌های والاتر. سروران، از همه شما متشکرم. و از شما، همۀ قدیسین و فرزانگان سپاسگزارم که به انسان‌ها و سایر موجودات روی این سیاره کمک می‌کنید. از همۀ شما که در اینکار دخیل هستید سپاسگزارم با تمام قلبم، تمام عشقم، تمام پرستشم. آمین.

Photo Caption: همه میخواهند سرانجام به خداوند برسند

دانلود عکس